Crime Wave

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۳۹ ب.ظ

Symbolic Murder-Episode 2


شاو:اینطور که پیداست یک قاتل سریالی داریم یا یک بیمار روانی ..بزار یه نگاهی به مقتول بکنم.

شاو و پارکر به اتاق آقای مارتینز رفتند . مقتول روی کاناپه افتاده بود همه جا پراز پلیس مشغول به تحقیقات بود.بعضیا از جنازه عکس برداری میکردند و بعضیا دنبال اثر انگشت روی وسایل مختلف میگشتند ...

شاو:قاتل چطوری وارد آپارتمان شده؟

پارکر:این هم یکی از مواردی است که کسی نمیداند .در اصلی فقط دو کلید دارد یکی ماله آقای مارتینز و دیگری برای مستخدم بوده...قفل شکسته نشده بنابراین قاتل کلید را به هر صورته ممکن داشته یا قفل را توانسته باز کنه.

بازرس شاو وقت زیادی صرف یاداشت برداشتن از صحنه جرم میکند و بعد به دفترش درکمی قبل از نیمه شب بر میگردد .روی صندلی مینشیند چشمانش را میبندد و سعی در بخاطر آوردن صحنه میکند.

قاتل سنجاق رو از جیبش در میاره در حالی که دستاش توسط دستکش پوشیده شده .سنجاق رو تا نصفه به داخل قفل میکنه و چند بار به سمت راست میچرخونه سپس سنجاقو میکشه و به چپ بر میگردونه  بعد از کمی فشار دادن سنجاق و چرخواندن توسط صدای داخل قفل بلاخره میتونه در رو باز کنه دستگیره رو میچرخونه و در باز میشه ...

وارد آپارتمان میشه و به اتاق نشیمن میره و آقای مارتینز رو روی کاناپه در حالی که خواب بوده پیدا میکنه..به کاناپه نزدیک تر میشه در حالی که یک کت مشکی بلند پوشیده چاقو رو از جیب کتش در میاره به قربانی نزدیک تر میشه و دست چپش را روی دهان قربانی میزاره و بدون وقفه گلوی قربانی رو میبره و دهن قربانی روبه سختی میگیره در حالی که آقای مارتینز سعی در کنار زدن دست قاتل داشته ولی بی فایده بوده بدنه قربانی در موقع جون دادن میلرزه ولی قاتل سعی میکنه از افتادن او در کف زمین جلوگیری کنه... بعد از چند ثانیه بی حرکت میشه و قاتل ماژیک مشکی رو از کتش در میاره وعلامت را روی درخت و پایه قربانی میکشه

شاو چشمانش را باز میکند و میبیند کف زمین است..او نه تنها تصور نمیکرد که چطور قتل صورت گرفته است .بلکه خواب او همان اتفاقاتی بوده که دیشب رخ داده است..نه فقط همین یک قتل بلکه دو قتل دیگر را هم شامل میشه ..ولی میترسد به کسی چیزی بگوید و مردم فکر کنن او روانی شده..

وقتی قتل اولی صورت گرفت فکر میکرد که فقط میتونه یک اتفاق باشد ولی بعد از قتل دوم و خواب هایی از این قبیل فهمید که چیزی بیشتر از یک اتفاق میتونه باشه..و حالا ...زمانی که قتل سوم اجرا شد با روشی دقیقا مانند رویا هایی که هر شب میبیند...شاو به شدت نگران شد...

3 مقتول هیچ گونه وجه مشترکی نداشتند یکی از آنها پسری 12 ساله و دیگری پیره زنی 70 ساله و سومی آقای مارتینز بود تنها وجه مشترک بین همه مقتولین علامت های ایکس و ایگرگ بود..قطعا هیچ گونه سرنخی در قتل ها نبود



نوشته شده توسط ِAmir Sinaki
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
Crime Wave
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۴/۱۲/۲۸
    Her
پیوندهای روزانه

Symbolic Murder-Episode 2

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۳۹ ب.ظ


شاو:اینطور که پیداست یک قاتل سریالی داریم یا یک بیمار روانی ..بزار یه نگاهی به مقتول بکنم.

شاو و پارکر به اتاق آقای مارتینز رفتند . مقتول روی کاناپه افتاده بود همه جا پراز پلیس مشغول به تحقیقات بود.بعضیا از جنازه عکس برداری میکردند و بعضیا دنبال اثر انگشت روی وسایل مختلف میگشتند ...

شاو:قاتل چطوری وارد آپارتمان شده؟

پارکر:این هم یکی از مواردی است که کسی نمیداند .در اصلی فقط دو کلید دارد یکی ماله آقای مارتینز و دیگری برای مستخدم بوده...قفل شکسته نشده بنابراین قاتل کلید را به هر صورته ممکن داشته یا قفل را توانسته باز کنه.

بازرس شاو وقت زیادی صرف یاداشت برداشتن از صحنه جرم میکند و بعد به دفترش درکمی قبل از نیمه شب بر میگردد .روی صندلی مینشیند چشمانش را میبندد و سعی در بخاطر آوردن صحنه میکند.

قاتل سنجاق رو از جیبش در میاره در حالی که دستاش توسط دستکش پوشیده شده .سنجاق رو تا نصفه به داخل قفل میکنه و چند بار به سمت راست میچرخونه سپس سنجاقو میکشه و به چپ بر میگردونه  بعد از کمی فشار دادن سنجاق و چرخواندن توسط صدای داخل قفل بلاخره میتونه در رو باز کنه دستگیره رو میچرخونه و در باز میشه ...

وارد آپارتمان میشه و به اتاق نشیمن میره و آقای مارتینز رو روی کاناپه در حالی که خواب بوده پیدا میکنه..به کاناپه نزدیک تر میشه در حالی که یک کت مشکی بلند پوشیده چاقو رو از جیب کتش در میاره به قربانی نزدیک تر میشه و دست چپش را روی دهان قربانی میزاره و بدون وقفه گلوی قربانی رو میبره و دهن قربانی روبه سختی میگیره در حالی که آقای مارتینز سعی در کنار زدن دست قاتل داشته ولی بی فایده بوده بدنه قربانی در موقع جون دادن میلرزه ولی قاتل سعی میکنه از افتادن او در کف زمین جلوگیری کنه... بعد از چند ثانیه بی حرکت میشه و قاتل ماژیک مشکی رو از کتش در میاره وعلامت را روی درخت و پایه قربانی میکشه

شاو چشمانش را باز میکند و میبیند کف زمین است..او نه تنها تصور نمیکرد که چطور قتل صورت گرفته است .بلکه خواب او همان اتفاقاتی بوده که دیشب رخ داده است..نه فقط همین یک قتل بلکه دو قتل دیگر را هم شامل میشه ..ولی میترسد به کسی چیزی بگوید و مردم فکر کنن او روانی شده..

وقتی قتل اولی صورت گرفت فکر میکرد که فقط میتونه یک اتفاق باشد ولی بعد از قتل دوم و خواب هایی از این قبیل فهمید که چیزی بیشتر از یک اتفاق میتونه باشه..و حالا ...زمانی که قتل سوم اجرا شد با روشی دقیقا مانند رویا هایی که هر شب میبیند...شاو به شدت نگران شد...

3 مقتول هیچ گونه وجه مشترکی نداشتند یکی از آنها پسری 12 ساله و دیگری پیره زنی 70 ساله و سومی آقای مارتینز بود تنها وجه مشترک بین همه مقتولین علامت های ایکس و ایگرگ بود..قطعا هیچ گونه سرنخی در قتل ها نبود

۹۴/۱۲/۱۶ موافقین ۲ مخالفین ۰
ِAmir Sinaki

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی